Monday, September 5, 2016

نگاهي به شرايط و چگونگي بنيان گذاري سازمان تا پيش از ضربة سال 50

فصلي از طلوع
به نام خداوند جان وخرد
كزين برتر انديشه بر نگذرد  -  فردوسي
خداوند رحمان و جان آفرين
نگهدار وحامٌي   ايران زمين
مجاهد به نام تو آغاز كرد
بجنگيد و جان داد و ره بازكرد
به نام شهيدان آينده ساز
شهيدان وارستة پاكباز
نوشتند با خون خود اينچنين
مجاهد بود فخر ايرانزمين
ز بعد مصدق همان رادمرد
وطن گشت زندان خاموش وسرد
بشد مرده مانند يك شوره زاز
كسي را نبُد باور كشتزار
در آن سالهاي سياه و خموش
نه فرياد بود  و نه بانگ و خروش
همه خسته ،سرخورده و نااميد
تو گويي كه جنبش شده ناپديد
چنين مينمود اينكه ديگر تمام
نه راه و نه نوري در آن ظلام
اجانب به همدستي شيخ و شاه
نمودند هستي  ايران تباه
در آن خاك ظاهر چون شوره زار
كه كس را  نبُد  همت كشت و كار
جواني بر افشاند بذري بر آن
بسي جنگل سبز در آن نهان
بشد ماه شهريورچهل وچهار
سرآغاز رويش چو فصل بهار
درآن روزگارآن جوان دلير
به سر شور آزادي و دل چو شير
محمد حنيف اهل تبريز بود
وجودش ز ايمان لبريز بود
به ميهن پرستي چو ستارخان
به تقوا و دانش ورد زبان
جواني فرزانه و دردمند
فداكار و وارسته و ارجمند
وجودش همه عشق بود و اميد
به فرداي روشن به صبح سپيد
به ايران به آزادي مردمان
به اقشار محروم و زحمتكشان
بسي خواند و تحقيق وپويش نمود
پي راه وچاره كوشش نمود
به همراه ياران صديق خود
رسيدند به فرجام تحقيق خود
پس از ساليان چاره را يافتند
به راه نوين جمله بشتافتند
ه اين برود كه ديگر در اين زمان
تشكل نياز است ويك سازمان
به انديشه و بينش رهنما
به انسان جان بر كف و رهگشا
بگفتند اسلام آيين ماست
همو برترين بينش رهنماست
نه اسلام شيخ و نه آيين شاه
نه آن دين مرسوم در حوزه ها
كه مبناي آن هست جهل و جمود
كنون ارتجاع است آنرا نمود
به يك كشف تاريخي و ماندگار
رسيدند ياران بنيانگذار
چنين بود كشف بزرگ حنيف
زآيين اسلام و دين شريف
كه اسلام دين رهايي بود
تكامل امري خدايي بود
ره حق راه تكامل بود
ره باطل اندر تقابل بود
چه چيز شاخص حق يا باطل  است
چه پاسخ صحيح باشد  و كامل است
حق و باطل ار باخدا  بي خداست
چنين منطقي بي اساس و خطاست
درآنجا كه بهره كشي حاكم است
حكومت در حيطة ظالم است
حق آن قشرمحروم زحمتكش است
و باطل همان است كه بهره كش است
همين فهم و ادراك و كشف جديد
كه انديشة نو از آن شد پديد
دگر شاخص را ه و پيكار شد 
ره حق به خوبي پديدار شد
نخستين  هدف كسب  آزادي است
گشايش از بهر آبادي است
در آغاز بودند آنان سه تن
نهادند بنيان يك انجمن
سه تن پايمردان و فرزانگان
حنيف و سعيد و بديع زادگان
سه تن انقلابي سه تن پاكباز
به تاريخ ايرانزمين پيشتاز
شكستند بن بست دوران خويش
به آگاهي و عشق و ايمان خويش
جوانان آگاه وپيكارجوي
به اين جمع عاشق نمودند روي
فداكار ، آگاه ، سلحشور و پاك
ببالد به آنان اين آب و خاك
فزون گشت چون جمع رزمندگان
درآمد در هيئت سازمان
اگر قطره بودند دريا شدند
همه بهر طوفان  مهيا شدند
چنين بود كه آن راد مرد بزرگ
به تاريخ ايران كاري سترگ
نمود از سر عشق و ايمان خود
نهاد بر سرش هستي و جان خود
به آن عشق و آن شور و ايمان درود
به سردار نامي ايران درود

0 comments:

Post a Comment

Loading