علت این همه وحشت چیست؟

پیامدهای ناشی از انتشار نوار صوتی آقای منتظری درباره قتل‌عام 67 در درون رژیم، نه تنها با گذشت حدود 3 هفته فروکش نکرده، بلکه به نظر می‌رسد که روز به روز ابعاد بیشتری هم پیدا می‌کند و جلادان و آمران این جنایت بزرگ ضدبشری با سرآسیمگی نسبت به آن واکنش نشان می‌دهند. تازه‌ترین مورد، اظهارات آخوند پورمحمدی وزیر کنونی دادگستری دولت روحانی و از اعضای هیأت مرگ است که حکم اعدام 30 هزار زندانی سیاسی را صادر کرد

علت این‌که بعد از سه هفته هم‌چنان این قضیه مثل روز اول به‌اصطلاح داغ است این است که این خبر یک رویداد مانند سایر خبرهای معمول نیست که فرضاً انتظار داشته باشیم که با گذشت چند روز یا چند هفته فروکش کند و به فراموشی سپرده شود. این یک زخم عمیق و خونفشان است که بعد از 28 سال تازه سر باز کرده و بغض فروخورده ملتی است که 28 سال در گلویش گیر کرده بود و تازه از ترکی که در سد اختناق ایجاد شده، جاری شده است

به‌عبارت دیگر جوشش آن خونهای پاک که 28 سال پیش آن طور مظلومانه بر زمین ریخت، تازه شروع به فوران و ثمر دادن کرده و تا کیفر دادن جلادان و آمران و عاملان آن جنایت از حرکت باز نخواهد ایستاد و همین واقعیت هم هست که جنایتکاران را این طور به ولوله و تب و تاب انداخته است

از جمله این جنایتکاران آخوند پورمحمدی دژخیم است که در صحبتهایش اصلاً به خود موضوع قتل‌عام اشاره نکرد و طبق معمول ایادی رژیم، چاک دهن کثیفش را علیه مجاهدین باز کرد و تلاش کرد که صفات خونریز و خون‌آشام را که آقای منتظری 28 سال پیش در آن نوار در مورد خمینی و به‌عنوان قضاوت تاریخ در مورد اعضای هیأت مرگ و از جمله همین پورمحمدی دژخیم گفته بود، به مجاهدین نسبت دهد

جلادان حاکم و آمران قتل‌عام 67، از خود خمینی تا خامنه‌ای و پورمحمدی و بقیه به جای این‌که بگویند چرا، به چه دلیل و به چه مجوزی 30 هزار زندانی را که مطابق احکام قضاییه خودشان حکم گرفته بودند، اعدام کردند، لاطائلات به هم می‌بافند به خیال این‌که مثل گذشته با دجالیت و وقاحت می‌توانند خودشان را به در ببرند، اما نمی‌دانند که زمان اینها گذشته یا شاید هم می‌دانند اما راه دیگری ندارند

واقعیت این است که این آش آن‌قدر شور شده که حتی از داخل رژیم هم صدای اعتراض مهره‌های خود رژیم بلند شده است مانند علی مطهری نایب‌رئیس مجلس ارتجاع

ضدیت و خصومت علی مطهری، با مجاهدین بر کسی پوشیده نیست، ولی وی در نامه‌یی به آخوند پورمحمدی نوشته چرا مسئولان به جای توضیح یک مسأله مشخص و پاسخ به یک سؤال مشخص می‌آیند و به مغالطه می‌پردازند؟ علی مطهری خطاب به پورمحمدی اضافه می‌کند که باید جواب می‌دادی که آیا آنچه که درباره نحوه اجرای حکم خمینی گفته می‌شود و دست داشتن تو در آن جریان صحت دارد یا ندارد؟

کاملا روشن است که مخاطب این حرف، خود خامنه‌ای هم هست، چون پورمحمدی عیناً مثل خامنه‌ای حرف زده و سوز و گداز کرده بود که یک عده در داخل می‌خواهند مجاهدین را تطهیر و چهره خمینی را تخریب بکنند

اما در رابطه با این‌که چرا مطهری این موضع را می‌گیرد، باید گفت، همان عاملی که خود خامنه‌ای را مجبور می‌کند بعد از دو هفته سکوت و دست به دست مالیدن، راجع به آن حرف بزند و به هر حال موضعی در مورد آن بگیرد، همان عاملی که آخوند دژخیم پورمحمدی را وادار می‌کند به هر حال حرفی در این باره بزند و مغلطه بکند، همان عامل و همان جریان بسیار نیرومند و پرفشار اجتماعی که تمام رژیم را دچار تلاطم کرده، علی مطهری را هم وادار می‌کند که به نوعی از این جنایت فاصله بگیرد. جریان بسیار پرفشار اجتماعی، جریان بسیار نیرومندی است که در اعماق جامعه جریان دارد و این تازه سرریز آن است که به داخل رژیم ریخته و رژیم را سراپا به وحشت و تلاطم انداخته است. و البته هر روز که می‌گذرد این وضعیت عمیق‌تر و شدیدتر هم می‌شود، در واقع تمام جریانها و عناصر، چه در درون و چه در بیرون رژیم، چه بخواهند و چه نخواهند مجبورند که در این مورد موضع بگیرند و این چیزی که شاهدش هستیم، تازه اول ماجراست