Monday, August 29, 2016

مقاله كوتاه امام جمعه ها: از شهرمان برويد! آي شماهايي كه دنبال شادي هستيد

شايد دو هفته قبل كه آخوند علم الهدي گفت مشهد جاي كنسرت گذاري نيست و هر كس نميخواهد برود، خيلي ها فكر كردند خوب ما كه مشهدي نيستيم به ما چه؟! يا اصلا ما كه اهل كنسرت نيستيم به ما چه؟ اما در نماز جمعه اين هفته معلوم شد  قضيه بيخدار تر از اين حرفهاست و خامنه اي كمبود علم الهدي در بقيه جاها را پر كرده است:
صحبت هاي امام جمعه ها
خبرگزاري ايسنا 5 شهريور 95
محمدعلی نکونام در خطبه‌های امروز نماز جمعه شهرکرد: همین کنسرتی که چند روز قبل در شهرکرد اجرا شد، ‌تصاویرش را آوردند و من مشاهده کردم. در این کنسرت چه می‌گذرد؟ متأسفانه فضای تاریک، دختر و پسر و زدن کف و شادی‌های ناهنجار و معصیت آشکار بود
امام جمعه اصفهان پا را از كنسرت فراتر گذاشت و سراپرده سينماها گيرداد. و دستور صادر كرد هركس ميخواهد فيلم ببيند برود در شهرهاي اطراف!!: طباطبايي نژاد امام جمعه اصفهان: بنده سر در این به اصطلاح سینماها را که میبینم قلبم به درد می آید... اینهمه در این شهر ما شهید تقدیم انقلاب کرده ایم که آخرش اینطور بشود؟ (با فریاد) عکس فلان زن هنرپیشه ی معلوم الحال را بزنیم سر در سینما که جوانهای ما تحریک بشوند و پول بدهند و بروند تماشا...؟ نخیر... دیگر تمام شد... اصفهان شهر شهیدان است... سینما نمیخواهد...هرکس هم میخواهد برود سینما، یک توک پا برود شهرهای اطراف فیلمش را ببیند و برگردد! (تکبیر حضار)
امام جمعه شيراز كه برادر امام رضا ع در آنجا آرميده و معروف به شاهچراغ است، پا را از سينما و كنسرت فراتر گذاشته و هرگونه روي چمن نشستن را خلاف شرع آخوندي قلمداد كرد و  حتي كاهو سنكجبين خود را بايد در مسجدهايي بخوانيد كه اين روزها در خلوتي مگس‌پراني مي‌كنند
امام جمعه شیراز:شهر برادر امام رضا حرمت دارد (گریه حضار)...شهر حضرت شاهچراغ حرمت دارد (گریه شدیدتر حضار)... در این شهر نمیشود هرجا یک تکه چمن دیدید بروید برای خودتان زیلو پهن کنید و بنشینید به هره کره کردن...  دل برادر آقا امام رضا به درد میاید (گریه و خودزنی حضار)...ما دیگر اجازه نمیدهیم... شهرداری باید تابلوی "وارد چمن نشوید" را همه جا نصب کند و با متخلفین قاطعانه برخورد شود... کاهو سکنجبین و بساط چای و جوجه کباب تان را بردارید ببرید یک شهر دیگر...اینجا دورهمی باید فقط در مسجد و هیئت و حسینیه باشد!(تکبیر حضار)
امام جمعه قم كه شهر خواهر امام رضا ع است و مركز آخوندهاي كشور، بيش از حق خود ديد كه پا را فراتر بگذارد و از اينكه تسبيح از دست مرد و زن افتاده يقه بدراند و فرمان صادر كرد اگر گوشي هوشمند ميخواهيد برويد تهران!!! امام جمعه قم:این وضعیت پایتخت مذهبی ایران است... یک زمانی در این شهر دست زن و مرد و پیر و جوان تسبیح بود... قمی ها همه اهل ذکر و عبادت بودند.. حالا اوضاعمان شده است این که در کوچه و خیابان هرکسی یک تلفن هوشمندی گرفته است دستش و معلوم نیست آن تو چه غلطی میکند...بساطش را جمع کنید... مگر تسبیح شاه مقصودی خودمان چه اشکالی داشت که باید عده ای برای گذارن وقت این چیزها را دست بگیرند...؟ در شهر مقدس قم دیگر ما اجازه نخواهیم داد این چیزها فروخته شود... خرید، فروش، حمل و نگهداری گوشیهای آنچنانی در شهر قم ممنوع است...میخواهید گوشی هوشمند داشته باشید بروید تهران! اینجا فوق فوقش نوکیا یازده دو صفر میتوانید داشته باشید
امام جمعه ممسني كه منطقه اش چند امامزاده غريب دارد، از دنداني كه بر جگرش گذاشته نعره كشيد و پا را از بقيه امام جمعه ها فراتر گذاشت و فرمان جداسازي خيابانهاي اين شهر كوچك را بين زن و مرد صادر كرد. شهري كه جمعيتش در سرشماري سال 85، 166هزار نفر بوده است. و در برخي ساعات روز ممكن است به طور اتفاقي در مركز آن مقداري رفت و آمد به چشم بخورد. اين چنين دستور صادر مي‌كند و مردمي كه علايق و سلايق اين موجود را نمي پسندند به مهاجرت به دوگنبندان و جاهاي ديگر امر مي‌كند: امام جمعه ممسنی: ما تا به حال دندان بر جگر گذاشتیم و چیزی نگفتیم... ما اینجا امامزاده داریم...بقعه متبرکه داریم...شهید داریم...جانباز داریم... با همه اینها هر روز باید شاهد این باشیم که هزاران زن و مرد نامحرم  با هم توی خیابان برخورد میکنند... که چه بشود؟ حتی شنیدن صدای زن نامحرم هم برای مرد کراهت دارد...ما دیگر در شهر خود اجازه نمیدهیم به اینجور بی ناموسیها... کسانی که میخواهند پیاده رو ها و خیابانها و محیط شهرشان مختلط باشد بروند دوگنبدان...بروند یک جای دیگر...پیاده رو ها و خیابانهای ممسنی باید جداسازی شود...زنها از این ور بروند مردها آن ور... (صدای تکبیر حضار)

اينكه بقيه امام جمعه هاي رژيم چه گفته اند كاملا واضح است. اما سؤال اين است كه چرا؟ واقعيت اين است كه اين هارت و پورتها نه كسي را مي فريبد و نه كسي را از جايش تكان مي‌دهد، موضوع اين است كه امام جمعه هاي دزد و غارتگر و جنايتكاري كه حالا معلوم شده در قتل عام زندانيان سياسي در سال 67 هم يواش يواش پايشان دارد گير مي افتد، دارند دست پيش ميگيرند كه پس نيفتند. اما ديگر دورانشان گذشته و حالا نوبت حساب پس دادن به جنايات و دزديهايشان فرارسيده  است. پس درود به جوانان شجاعي كه مترصدند از فرصتها براي اين حسابرسي تاريخي استفاده كنند

0 comments:

Post a Comment

Loading