Saturday, April 23, 2016
Home »
» غوغای «برجام» بر سر دوراهی «نافرجام»
غوغای «برجام» بر سر دوراهی «نافرجام»
در حالی که فریاد و فغان از مصیبت «برجام نافرجام» و «خسارت محض» برجام، از همه جای نظام به گوش میرسد و همه اخبار گویای هرچه تنگتر شدن حلقه انزوا بر گردن نظام است، آخوند حسن روحانی میگوید: «برجام یک افتخار سیاسی و حقوقی» است! این در حالی است که پس از کنفرانس سران سازمان همکاری اسلامی در استانبول، حالا نوبت به کنفرانس سران آمریکا و کشورهای خلیج فارس رسیده است تا به گفته تلویزیون رژیم برای «ادامه دشمنی آمریکا با ایران پس از برجام» جلسه تشکیل دهند. علاوه بر آن و همزمان کنفرانس وزیران دفاع آمریکا و کشورهای خلیج فارس برای اینکه رژیم را «به تروریسم و اقدامات خبیثانه متهم» کنند (تلویزیون رژیم ـ 2اردیبهشت
در چنین شرایطی دفاع شدید هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی از برجام، درجه وخامت اوضاع اقتصادی و اجتماعی که رژیم در آن گرفتار است را نشان میدهد. رفسنجانی میگوید: «پرداختن به مسائل سوئیفت بهانهگیری سیاسی است» (سایتهای حکومتی 1اردیبهشت) و به علی خامنهای و باندش هشدار میدهد: «شرایط کشور ایجاب میکند، دست از اختلافات برداشته شود و امنیت کشور نباید با نزاعهای کوچک و بیاهمیت مخدوش شود». در همین شرایط روحانی هم تخطة کنندگان برجام را به فقدان «تعصب ملی» و «غیرت دینی» متهم میکند و باند رقیب را مورد حمله قرار میدهد که «میخواهند القا کنند ملت ایران پیروز نیست و آمریکا پیروز است» (تلویزیون رژیم ـ 31فروردین
حسن روحانی در ادامه همین اظهارات در سمنان، درست در مقابل حرفها و حملات باند رقیب، ادعا کرد که «روابط بانکی… بین بانکهای ایران و بانکهای جهان، یکی بعد از دیگری گشوده میشود!». با این همه، روحانی در بخشی از سخنانش، باند رقیب را مورد حمله و طعنه قرار داد که «تنها 3ماه از برجام گذشته، برخی فکر میکنند 30سال گذشته» و به این ترتیب منتظران گشایش از برجام را به 30سال بعد حواله داد. وی سپس بر همین معنا تأکید کرد و گفت: «یادمان باشد وقتی ویرانی رخ میدهد، بازسازی و نوسازی زمان میبرد
اما نافرجامی برجام، روشنتر از آن است که حسن روحانی بتواند با اینگونه تهاجمها بر آن سرپوش بگذارد و مخالفان را ساکت سازد. اگر تا کنون، تنها باند خامنهای و دلواپسان بودند که از ناکارآمدی و خسارات برجام سخن میگفتند، اکنون اعضای دولت خود روحانی هستند که به زبان آمدهاند؛ از محمد جواد ظریف آشپز اصلی آش برجام که آن را «سند خالی» مینامد (30 فروردین 95) تا ولیالله سیف رئیس کل بانک مرکزی که حاصل برجام را «تقریباً هیچ» میخواند (28 فروردین 95
در مورد ادعای روحانی مبنی بر باز شدن «سویفت» نیز رسانههای رژیم، آن را به تمسخر گرفته و میگویند مانند لوله آبی است که باز شده، اما آبی در آن نیست! در نتیجه، با وجود رفع تحریمها «بر روی کاغذ» رژیم توان تبادل پول را ندارد و تنها میتواند زیر سقف 10هزار یورو، با بانکهای خارجی معامله کند و برای مبالغ بیشتر، دست و پای بانکهای خارجی از ترس جریمه شدن توسط آمریکا میلرزد! (عسگر اولادی ـ 21فروردین 95). هرچه هم کارگزاران رژیم در تهران از طریق موگرینی و در واشینگتن توسط ظریف، به این در و آن در میزنند و التماس میکنند که در نظام بانکی آمریکا به رویشان گشوده شود، اما جواب میشنوند که: «در توافق هستهیی، بندی به نام دسترسی ایران به نظام پولی و مالی آمریکا وجود ندارد و چنین چیزی را در دست بررسی نداریم» (سخنگوی کاخ سفید ـ 28 فروردین 95
وضعیت کنونی رژیم را کیهان خامنهای در یادداشت روز (29فروردین 95) خود چنین تصویر میکند: «بسیاری از امتیازات نقد را سخاوتمندانه! به حریف واگذار کردهایم و اکنون با دستهای تقریباً خالی به نقطه کنونی رسیدهایم». اما پرسش این است که در چنین وضعیتی، رژیم چه راهی پیش رو دارد؟ دو راه، برای رژیم متصور است
واژگون کردن میز برجام و بازگشت به وضعیت قبل از برجام
ادامه مسیر برجام و طی طریق با برجامهای 2 و 3 و 4
پاسدار حسین شریعتمداری، سخنگوی شناخته شده دلواپسان، در ادامه یادداشت فوق (در کیهان 29فروردین) تصریح میکند:« به هر حال بازگشت (از برجام) تنها راه است». وی سپس منظور از بازگشت را روشنتر نموده و میافزاید: «انتظار آن است که دولت محترم ضمن از سرگیری فعالیتهای متوقف شده، رسماً اعلام کند که از انجام تعهدات بعدی نظیر اجازه بازرسی از تأسیسات هستهیی، خودداری کرده و به غنیسازی نامحدود که NPT آن را حق کشورهای عضو دانسته است، ادامه خواهد داد
اما لفاظیهای شریعتمداری را حتی برخی دلواپسان واقعبینتر رد میکنند و استدلال میکنند که رژیم اگر چه «در حوزه اتمی امتیازات خیلی زیادی» داده اما اگر بخواهد برگردد «هزینه دارد» (فؤاد ایزدی ـ تلویزیون رژیم 29فروردین 95). چرا که طبق قطعنامه 2231 در صورت تخطی رژیم از برجام، بر اساس «مکانیزم ماشه» گنجانده شده در قطعنامه، نه تنها تمامی تحریمهای پیشین، بهصورت خودکار و بدون نیاز به تأیید شورای امنیت باز میگردد، بلکه رژیم مشمول بند7 مادة41 منشور مللمتحد شده و آماج اقدام نظامی قرار میگیرد
مسیر دوم نیز، الزامات خود را دارد. الزاماتی که ولیفقیه ارتجاع در سخنرانی اول فروردین خود آن را در عبارت «برجامهای 2 و 3 و 4 و الی غیرذلک» خلاصه کرد و تصریح نمود که نهایت این مسیر «تغییر سیرت جمهوری اسلامی است». تلویزیون رژیم در روز 29 فروردین 95، این معنا را هر چه روشنتر نمود و گفت، یعنی:« باید موضوع منطقه را حل کنید، موشکی هم نداشته باشید
به این ترتیب رژیم در برابر یک «دوراهی» قرار گرفته است که خامنهای با وحشت بسیار، آن را 7بار در سخنرانی روز اول فروردین خود تکرار کرد. یک دوراهی مرگبار که سرانجام هر دو راه، پرتگاه نیستی است
اکنون میتوان دریافت چرا حسن روحانی بهرغم همه واقعیتهایی که حتی اعضای دولت خودش نیز به آن اذعان میکنند، از دستاوردهای برجام، دم میزند و آن را «یک دستاورد ملی» و «یک افتخار سیاسی و حقوقی» توصیف میکند؛ چرا که احساس میکند در این شرایط بایستی با نهایت توان در شیپور پیروزی بدمد تا با آن فریاد و فغان زهر خوردگان را تحتالشعاع قرار دهد و با سیلی ادعا، صورت زار و نزار نظام را سرخ نگهدارد و گر نه خود او اولین قربانی برجام خواهد بود
تلگرام ما
@onlinepress
0 comments:
Post a Comment