Tuesday, September 6, 2016
Home »
» عمق شقه
عمق شقه
هر روز که میگذرد، جنگ قدرت در رأس نظام شدت بیشتری پیدا میکند و شدت جنگ عمق شقه را بیشتر میکند. اگر تازهترین اظهارات رفسنجانی را در کنار آن چه خامنهای در پیامی که تحت عنوان حج داده قرار دهیم، نمودی از این عمق را خواهیم دید.
حرفهای روز 14شهریور رفسنجانی، به نوعی ادامه حرفهایی بود که روز 30مرداد زد که البته با یک هفته تأخیر منتشر شد. رفسنجانی در آنجا به شرایط آلمان و ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم اشاره کرد و گفت، این دو کشور به این خاطر رشد سریع اقتصادی داشتند، چون دیگر نمیتوانستند ارتش داشته باشند، برای همین، هزینه نیروهای نظامی را، که سنگینترین هزینه است، صرف سازندگی و اقتصاد خودشان کردند
منظور رفسنجانی از این حرف روشن بود؛ اینکه رژیم هم به جای اینکه دنبال موشک و نمایشهای صنایع نظامی و لشکرکشی به سوریه و غیره باشد، باید اینها را کنار بگذارد
دیروز رفسنجانی این حرفش را بالغ کرد و با اشاره به انزوای رژیم در منطقه و بین کشورهای عربی، گفت خاضعکردن عربستان کار سختی نیست» و راهش را هم نشان داد و گفت، ما باید به طرف عربستان دست دراز کنیم و من هم برای این کار حاضرم
روشن است که قبل از این هم عربستان خیلی بهروشنی گفته که عادیسازی روابط با رژیم، تنها و تنها از دست کشیدن رژیم از دخالت در منطقه میگذرد، اول هم در سوریه. پس جوهر حرف رفسنجانی، تأکید بر ضرورت خوردن زهر منطقهیی است. علت واکنش هیستریک باند رقیب هم، دقیقاً همین است. آنها همان حرفی را میزنند که خامنهای روز بیست و پنج خرداد تحت عنوان تنزل بیپایان گفت. اینکه اگر یک گام دیگر عقب بنشینیم، بعد نوبت موشکی میشود، بعد سپاه، بعد شورای نگهبان، بعد هم ولایتفقیه و قانون اساسی نظام
امروز که خامنهای بهمناسبت حج پیام داد، رو در رویی آشکار با رفسنجانی بود که در حالیکه گفته بود اول ما باید به سوی عربستان دست دراز کنیم، در مقابل خامنهای با شدتی بیسابقه و با رگباری از دشنام و ناسزا به عربستان حمله کرد و از آن کشور بهعنوان «دشمن دیرین» اسم برد
پس میبینید که دو خط کاملاً رو در رو در رأس نظام ولایت وجود دارد که حرفشان صد و هشتاد درجه عکس هم و در تقابل با هم قرار دارند
حالا به واقع در حالیکه سیاستهای کلان خارجی، در دست خامنهای است و قاعدتاً حرفهای رفسنجانی نباید زیاد خامنهای و باندش را نگران بکند! پس علت این واکنشهای شدید برای چیست؟
در پاسخ باید گفت که درست است که از نظر قانون رژیم، سیاست خارجی دست خامنهای است، اما چون اهرمهای اجرایی، یعنی وزارتخارجه دست باند رفسنجانی است، از طرفی خامنهای یک ولیفقیه طلسمشکسته و ضعیف است، اینطور نیست که بتواند، تماماً حرف و خط خودش را آنطور که میخواهد پیش ببرد
اما نکته مهمتر، واقعیتهای صحنه کنونی رژیم است. یعنی خفگی ناشی از تحریمها که برجام هم نه تنها گشایشی در آن ایجاد نکرده، بلکه به قول خود خامنهای خسارت محض بوده و به قول پاسدار قاسمی، «نکبتبارترین و ذلتبارترین» طرح نظام است. پس رژیم کماکان در خفگی بهسر میبرد. همان خفگی که خامنهای را مجبور کرد، پس از ده سال، بر روی زانوان خونین، پشت میز مذاکره برای خوردن زهر اتمی بیاید. در شرایط کنونی هم، واقعیت خفگی اقتصادی، زهرخوری بعدی را در برابر خامنهای قرار داده است
اگر چه حرفهای خامنهای دود و دم بیمحتواست و رژیم در شرایطی نیست که بخواهد مثلاً پای درگیری با عربستان برود و بهای این را بپردازد، اما حرفهای خامنهای، بلافاصله بعد از حرفهای رفسنجانی گویای عمق شقه و تضاد بین این دو و در رأس نظام است
اما اینکه در نهایت این عمیق شدن شقه به کجا میانجامد، میتوان گفت که خامنهای دو راه پیش رو دارد. یا باید دست به حذف و تصفیه بزند و رفسنجانی و باندش را از نظام ولایت، جراحی کند. یا باید کوتاه بیاید و جام زهر بعدی را بخورد. هر دو راه پیامدهای جدی برای کل نظام دارد
جراحی یعنی خونریزی شدید درونی رژیم؛ زهرخوری بعدی هم یعنی همان تنزل بیپایان که خامنهای گفت، یعنی گام به گام عقبنشینی، تا نقطه کوتاه آمدن از ولایتفقیه
رفسنجانی هم در بنبست است؛ اگر کوتاه بیاید و به خامنهای و سپاه تمکین کند، دیگر محلی از اعراب ندارد و منافع اقتصادی خودش را هم باید به سپاه واگذار کند. و اگر هم بایستد، باید پیه درگیری با سپاه و پیه حذف و تصفیه را به تن خودش بمالد، لذا این وضعیت، بنبست و دوراهی مرگ برای کل رژیم است. و ضعف و شقه رژیم، راه را برای نیرویی که بزرگترین سهم را در ایجاد این وضعیت برای رژیم داشته و دارد، هموار میکند. و این نیرو همان مقاومت سازمانیافته ایران و بازوی پراقتدار مردم ایران و ارتش آزادیبخش ملی ایران است که آماده است نقش تاریخی خودش را برای رهایی میهن از چنگال این رژیم فاسد و جنایتکار، ایفا کند
0 comments:
Post a Comment