Monday, June 6, 2016

مختصات نظام در سالمرگ دجال!



می‌دانیم که نظام ولایت مدتهاست در سراشیب قرار دارد. اکنون که به‌مناسبت سالمرگ دجال، سردمداران نظام به صحنه آمده و رودررو شده‌اند، فرصتی به وجود آمده تا از خلال این رویارویی مختصات نظام ولایت را پیدا کنیم. به‌خصوص که این نخستین به صحنه آمدن خامنه‌ای پس از تعیین‌تکلیف شدن تعادل‌قوای درونی رژیم با تکمیل انتخاب رئیس و نایب‌رئیس در دو مجلس خبرگان و ارتجاع است. این‌جا نقطه‌یی است که آثار زهر اتمی و جنگ انتخابات در هم ضرب شده و رژیم را بیش از پیش زمین‌گیر کرده است. طوری که «جامعه اسلامی امروز درگیر یکی از سخت‌ترین دورانهای تاریخی خود شده است... هسته مركزی جهان اسلام امروز درگیر یك فاجعه است» . (حسن خمینی-13خرداد95)

آخرین کشاکش باندی، انتخاب رئیس مجلس و خبرگان ارتجاع بود. پس از تعیین‌تکلیف این کرسی‌ها، روشن شد «اتفاقی که افتاده» خواسته هیچ‌کدام از دو باند متخاصم رژیم را برآورده نکرده است. چرا که نه سردمداران باند رفسنجانی «می‌خواستند شخصیتهای درجه 3و4 خود را به مجلس بفرستند»، نه گردانندگان باند خامنه‌ای «می‌خواستند افراد مؤثر و پختة خود را کنار بگذارند» . (مصباحی مقدم- سخنگوی موسوم به جامعه روحانیت- 13خرداد95) از طرف دیگر، هر دو باند رژیم مدعی پیروزی در نمایش انتخابات هستند. عوامل باند خامنه‌ای ادعا می‌کنند که «اکثریت قاطع، از آن جریان اصلاحات نبوده و متعلق به اصول‌گرایان است»
. (مصباحی مقدم- 13خرداد95)، همزمان مهره‌های باند رفسنجانی تأکید می‌کنند که «اصلاح‌طلبان پیروز شدند و جلو ورود تندروها به مجلس را گرفتند» . (صادق زیباکلام-13خرداد95) بدین‌ترتیب دیکتاتوری آخوندی در حالی از رینگ بوکس نمایش انتخابات خارج می‌شود که هیچ‌کدام از دو باند، یا به قول خودشان دو قطب تشکیل دهنده رأس نظام، نتوانسته‌اند صاحب اکثریت باشند. وضعیتی که فرسودگی تمامیت رژیم را بیشتر و جنگ قدرت را بیش از پیش شدت خواهد داد. در چنین شرایطی شاهدیم که رفسنجانی و روحانی که طرف مقابل را ضعیف‌تر از هر زمان دیده‌اند، بسیج تازه‌یی را علیه خامنه‌ای و باندش آغاز کرده‌اند. رفسنجانی آشکارا و روشن‌تر از هر زمان بر خوردن زهر منطقه‌یی تأکید کرده و می‌گوید «دست ما در عراق، سوریه، لبنان، افغانستان و یمن، به‌خاطر مصالح آنجا بند شده است و... ادامه‌اش هم واقعاً کار سختی است» و باید با تدبیر حل کنیم. (9خرداد95) و روحانی نیز باند خامنه‌ای را «به‌خاطر بی‌تدبیری» مسبب تمامی فلاکتها دانسته که نظام «را در چاله و چاه تحریم انداخته» و باعث شده حتی «کشورهایی که با» رژیم «سابقه دوستی داشتند، در شورای امنیت سازمان ملل... به تحریم» نظام همراهی کنند. (10خرداد95) حال در چنین شرایطی‌ست که خامنه‌ای در بزنگاه سالمرگ دجال به صحنه آمده و عملاً مختصات کنونی نظام را اعلام می‌کند. این مختصات را می‌توان در محورهای زیر بررسی کرد
آغاز دور جدید جنگ باندی بر سر هژمونی که از لحن دو طرف می‌توان ابعاد آن و تعمیق شکاف و شدت دوقطبی را فهمید. «دو قطبی» هم که سردمداران باند خامنه‌ای مرتباً به‌خاطر آن هشدار می‌دهند، به‌معنی تضعیف هیمنه ولایت‌فقیه است و این‌که «کسانی فکر کنند به جز رهبری شخص دیگری هست که حرف آخر را بزند» (احمد خاتمی-13خرداد95). حالا در چنین شرایطی است که خامنه‌ای به بهانه سال مرگ خمینی به صحنه می‌آید تا هراسان از تضعیف هژمونی‌اش، رفسنجانی را به باد حمله بگیرد که «این خطاست که گمان کنیم انقلابی فقط آن کسی است که در دوران امام بوده است» . (14خرداد). این دور تازه جنگ تا آنجا پیش رفت که باند خامنه‌ای باند رقیب را متهم کرد که «قصد دارند در کشور برای یهود و صهیونیست جای پایی باز کنند و برای این اقدام از نفاق و اختلاف‌افکنی استفاده می‌کنند» . (مصلحی- وزیر پیشین وزارت اطلاعات رژیم-13خرداد95)

دومین نقطه مختصات اعتراف به بن‌بست اجتماعی است؛ همان که چند روز پیش آخوند مکارم شیرازی هشدار داد «هجوم فرهنگی دشمن در هیچ عصری مانند دوران کنونی نبوده... شبکه‌ها و ماهواره‌ها بر روی جوانان جامعه تأثیرگذار هستند و چنان‌چه... جوانان جامعه را مدیریت نکنیم خیلی چیزها از دست ما خارج می‌شود» . این همان بن‌بست اجتماعی و هراس از جوانان قیام‌آفرین است که باعث می‌شود آخوند مکارم شیرازی اعتراف کند: «ما باید این را بپذیریم که خطر مهمی در کمین است» . (6خرداد95). در چنین شرایطی است که خامنه‌ای با نگرانی هشدار می‌دهد: «جوانهای عزیز ما... درست دقت کنند، توجه کنند» که «اینترنت و فضای مجازی و ابزارهای اطلاعاتی... در اختیار دشمنان است؛ ابزار سلطه فرهنگی دشمن است» . (14خرداد95)

نقطه مختصات دیگر که خامنه‌ای ترسیم می‌کند، بن‌بست اقتصادی است که به‌خاطر فساد و چپاول نجومی است که در ذات نظام است. بن‌بستی که کشمکش و جنگ باندی را مرتباً افزایش می‌دهد

در این بن‌بست یک کشمکش عمیق و خطرناک جریان دارد، از یک طرف روحانی راه نجات اقتصاد درهم شکسته را آویختن به اقتصاد غرب می‌داند و بر سرمایه‌گذاری خارجی تأکید می‌کند و از طرف دیگر خامنه‌ای نتیجه این راه را «خسارت و ضرر و شکست» می داند و می‌گوید: «اینکه یک کشوری اقتصادش را در اقتصاد جهانی ادغام کند افتخار نیست» . (14خرداد95)

نقطه دیگر مختصات کنونی نظام ولایت گرفتاری تمامیت رژیم در باتلاق برجام است. باتلاق برجام همان است که هر دو باند نظام به آن اعتراف می‌کنند و این‌که تبدیل به «آزمونی» گشته «که حتی برخی از هم قطاران حسن روحانی دستاورد آن را 'تقریبا هیچ' می‌پندارند!» ؛ (سایت حکومتی اطلاعات روز-10خرداد95). همان است که در باند خامنه‌ای نام آن را «تبادل آفتاب با آفتابه» می گذارند (سایت حکومتی نامه‌نیوز-7خرداد95) و نامهای دیگر آن در رسانه‌های حکومتی «بن‌بست برجام»، «مخمصة برجام»، «تیربار برجام» و از این قبیل است. برای همین هم روحانی در این باتلاق بیشترین وعده‌یی که می‌تواند بدهد این است که «امروز قدم به قدم در حال حرکت به سمت شرایط قبل از تحریم هستیم» . (10خرداد95) یعنی اگر حتی برجام پیش رود، (که همه عکس آن را می‌گویند) رژیم تازه به شرایط پیش از تحریم برمی‌گردد. شرایطی که در آن «نفت 147 دلار فروخته می‌شد... اما برای مردم اشتغال درست نشد, راه رونق اقتصادی برای کشور فراهم نشد» . (روحانی-10خرداد95)

این مختصات کنونی نظام ولایت است که در صحبتهای خامنه‌ای بر سر قبر امام دجالش به‌روشنی نمایان شد. وضعیتی که ولی‌فقیه ارتجاع آن را در یک جمله خلاصه کرد: «سرنوشت, سرنوشت رقت آوری خواهد بود» (خامنه‌ای-950314)

0 comments:

Post a Comment

Loading