Saturday, June 18, 2016
Home »
» رابطه آگاهي و تغيير مردم و جامعه
رابطه آگاهي و تغيير مردم و جامعه
صورت مساله
در ميان دوستان بعضا این سوال مطرح شده يا این موضوع به بحث گذاشته مي شود كه جامعه را چگونه مي توان تغيير داد؟ و در پاسخ به اين سوال برخي مي گويند كه تغيير
جامعه مشروط به تغيير فرهنگ و تغيير فرهنگ نيز مشروط به آگاهي مردم است؛ و اینگونه نتيجه مي گيرند كه براي تغيير جامعه بايد به مردم «آگاهي» داد؛ يعني آجرهاي ساختمان خود را به اين صورت مي چينند: ابتدا آگاهي مي بخشيم؛ بر اثر آگاهي؛ فرهنگ جامعه تغيير مي كند و چون فرهنگ و ارزش هاي جامعه تغيير كرد؛ پس جامعه به صورت طبيعي در مسير تغيير قرار مي گيرد.
اگر تعيين تكليف صورت مساله، اساس حل مساله را تشكيل مي دهد؛ در اين بحث؛ سوال اصلي اين است كه تغيير جامعه چگونه و از چه طريقي متصور است؟
حتما تایید می کنید که اين بحث پاسخ بلندي دارد كه در محدوده اين نوشته نمي گنجد و ما فقط بصورت خلاصه به آن پاسخ می دهیم
پاسخ
اگر نخواهيم وارد بحث هاي تئوريك و آكادميك و دانشگاهی شويم و فقط به بحثهای غیرمسئولانه دامن نزنیم؛ بصورت خيلي خلاصه مي توان به اين سوال پاسخ داد
«اگر» شرايطي در جامعه فراهم است كه مي توان بدون دغدغه و ترس و پرداخت هزينه به مردم برای بالا بردن سطح مبازه برای آزادی های اجتماعی و فردی آگاهي بخشيد، قطعا همين مسير درست است و بايد از هر ثانيه ی چنين شرايطي براي آگاهي بخشيدن به مردم استفاده كرد. همانطور كه در دوران فعالیتهای سیاسی و دو سال اول حاكميت خميني، مجاهدين با پرداخت بيش از 54 شهيد و هزاران زخمي و ... به صورت «مطلق» هيچ عكس العملي نشان نداده و تحمل كردند تا بتوانند از آخرين قطرات فضاي آزاد جامعه براي آگاهي بخشي به مردم استفاده كنند
در شرايط كنوني و در عصر ارتباطات و با توجه به امكان برقراري ارتباط گسترده در فضاي مجازي، قطعا بايد از قطره قطره اين شرايط براي دادن آگاهي به مردم استفاده كرد و نبايد ترديد داشت كه ما از هزاران امكاني كه در شرايط كنوني در اختيار داريم؛ باید در این مسیر استفاده کنیم
تا اينجاي بحث نه تنها هيچ اختلافي وجود ندارد؛ بلكه همه روي آن وحدت نظر دارند؛ اما اختلاف از آنجايي شروع مي شود كه مي پرسيم «برداشت» و «هدف» از «آگاهي» بخشي چيست؟ آگاهی بخشیدن به مردم به چه منظور و برای چه هدفی صورت می گیرد؟
در یک مثال ساده؛ اسلام و قرآن كه يكي است ولي در برداشت و هدف استفاده از قرآن و اسلام است كه 72ملت و هزاران انشعاب پديد مي آيد؛ در يك طرف طيف خميني و در منتهي اليه طرف مقابل آن مجاهدين قرار مي گيرند
براي اينكه بحث خيلي پيچدار و طولاني نشود؛ 72 ملت در اين بحث را در دو دسته بندي كلي تقسيم مي كنيم، دسته اول كساني هستند كه يك درك مجرد و روشنفكرانه از تغيير جامعه دارند و اساسا ارتباطي بين تغيير جامعه و تغيير نظام مطلقه حاكم نمي بينند. اين دسته تلاش مي كنند كه با پياله آبي كه در كوير مي ريزند، آن را روزي و روزگاري به جنگل و گلستان تبديل كنند! اما دسته دوم كساني هستند كه تا بن استخوان به آگاهي بخشي اعتقاد دارند ولي براي آن سمت و سويي قائل هستند؛ قله اي در پيش رو دارند، مسيري براي رسيدن به آن قله دارند، آگاهی می دهند اما برای یک هدف مشخص برای تغییر جامعه و از هردري سخن نمي رانند. تعهدي دارند و يك رابطه تنگاتنگ بين تغيير جامعه و تغيير كليت نظام ولايت فقيه قائل هستند؛ آگاهي مي دهند تا اراده انسانها در نظام جهل و جنايت از بند اسارت آزاد شده و براي تغيير نظام دست به عمل مشخص بزنند. اين دسته خود را در فضاي مجازي سرگرم نمي كنند، به نداي وجدان انقلابي خود در برابر هزار و يك درد جامعه پاسخ مي دهند. چرا كه مي دانند اين كار خواسته يا ناخواسته در خدمت به استمرار عمر نظام حاكم است
نتيجه
بايد آگاهي داد، زياد هم بايد داد؛ كم مي دهيم كه زياد نيست «ولي» باید هدف داشت؛ دادن آگاهي براي تغيير جامعه است و تغيير جامعه در گرو تغيير نظام حاكم است؛ در اين صورت است كه هر اقدام آگاهي بخش ما در خدمت تغيير فرهنگ و ارزش هاي مردم است و روزي كه اين نظام نباشد؛ بالاترين شرايط براي آگاهي دادن به مردم و ملت فراهم خواهد شد
0 comments:
Post a Comment