Sunday, February 21, 2016

ايران و دومینوی بدقولی روسها

خبر توافق اولیه بر سر آتش‌بس در سوریه، علت نگرانیهای رژیم در روزهای اخیر را تا حدی تفسیر می‌کند. این خبر روز 2اسفند توسط وزیر خارجه آمریکا در حالی اعلام شد که ابراز نگرانیهای مهره‌ها و رسانه‌های رژیم از بیش از یک هفته پیش آشکار بود. ابراز نگرانیهایی که درست در اوج رجز‌خوانی برای برخی پیشرویها، متناقض می‌نمود. این تناقض در چرخش مواضع باند رفسنجانی و سکوت نسبی باند خامنه‌ای در مورد تحولات روسیه آشکار بود. مثلاً در حالی که روحانی روز 19بهمن گفته بود اگر «سرداران رشید ما… در دمشق و حلب به دولت سوریه کمک نمی‌کردند… ما امنیتی نداشتیم»، روزنامه جمهوری اسلامی که نظرات رفسنجانی را منعکس می‌کند در روز 27بهمن سرمقاله‌اش را به «برجام2» اختصاص داده و نتیجه‌گرفته بود که «در برجام2 باید به مسائل منطقه اولویت داده شود» تا از «آتشی که قرار است در سوریه، ترکیه و عراق شعله‌ور شود» جلوگیری شود. این ابراز نگرانیها البته خاص باند رفسنجانی نبود و در بیان مهره‌ها و مطالب رسانه‌های باند خامنه‌ای هم دیده می‌شد. از نگرانی ولایتی به‌خاطر «دخالت کشورهای خارجی... و حمایت برخی کشورهای منطقه» تا سرمقاله روزنامه حکومتی حمایت (25بهمن 94) که نوشته بود: «سکوت روسیه در برابر ورود ارتش کشورهای حامی تروریست‌ها، (منظورش اعلام آمادگی نیروهای عربستان و ترکیه و نیروهای ائتلاف است) به‌معنای خدشه‌دار شدن اعتماد ایران است

حال پرسش این است که چه رخدادی پیش آمده که یکباره، دود و دم و رجزخوانی به‌خاطر پیشرویها در سوریه، جای خود را به این ابراز نگرانیها داده است؟ مطرح شدن دوباره «برجام2» یا همان «برشام» یعنی جام زهر سوریه؟ تا آنجا که یک روزنامه حکومتی سرمقاله خود را با عنوان «دومینوی بدقولی روسها» به‌نگرانی از قال گذاشته شدن رژیم توسط روسیه اختصاص می‌دهد (روزنامه حکومتی شرق اول اسفند94)

برای پاسخ به این پرسش، لازم است به ریشه ائتلافها و صف‌بندیهای متقابل در قبال سوریه نگاه کنیم. یک طرف ائتلاف رژیم و روسیه قرار دارد و در طرف مقابل ائتلاف عربستان و ترکیه. ائتلاف عربستان و ترکیه بر اساس منافع حیاتی مشترک آنها شکل گرفته است. رهبران این دو کشور بارها تأکید کرده‌اند که آن چه در سوریه می‌گذرد، با منافع ملی آنها ارتباط دارد، به‌همین دلیل هم‌پیمانی آنها بر اساس منافع حیاتی و استراتژیک آنهاست. در مقابل نمی‌توانیم همین منافع مشترک را در ائتلاف روسیه و رژیم آخوندی پیدا کنیم. حضور رژیم در سوریه با هزینه‌های نجومی و به‌بهای قافله فزاینده اجساد پاسداران و بسیجیان، برای نظام ولایت حیاتی است و به بود و نبود آن مربوط می‌شود. آن‌چنان که خامنه‌ای روز 16بهمن با اشاره به پاسداران به‌هلاکت رسیده در سوریه گفت: «اگر اینها مبارزه نمی‌کردند این دشمن می‌آمد داخل کشور... ما باید این‌جا در کرمانشاه و همدان و بقیه استانها با اینها می‌جنگیدیم». اما روسیه چنین منافع حیاتی در سوریه ندارد. آن‌چنان که بسیاری از ناظران گفته‌اند، حضور روسیه در سوریه، برای گرفتن امتیازهای دیگر از غرب، از جمله در زمینه اقتصادی، لغو تحریمها و امتیازهای سیاسی در مورد اوکراین و کریمه است. بنابراین هرگاه منافعش ایجاب کند و احساس کند به نقطه مورد نظرش در امتیازگیری رسیده یا ادامه حضورش در سوریه، با خطرات جدی و زیانبار همراه است، سوریه را ترک خواهد کرد

حال با چنین برآوردی می‌توان به صحنه نگاه کرد. رژیم و ارتش اسد تنها در پناه بمبارانهای وحشیانه و ویران‌کننده روسیه توانسته بودند، به‌برخی پیشرویها دست یابند. پس وجود روسیه در جبهه آنها، کلیدی است. اما آیا روسیه که جنگ سوریه، برایش «بود و نبود» نیست و تنها آن‌را برای معامله‌های بعدی می‌خواهد، اگـر فشارها تشدید شود، حاضر است ریسک کند و تا آخر در سوریه باقی بماند؟

اکنون نمودهای جدایی روسیه از جبهه رژیم، نمایان شده است. به‌ویژه این موضوع پس از آن ظهور بیشتری پیدا کرد که قاطعیت عربستان و ترکیه در ورود نیروی زمینی به سوریه، جدی شد؛ ترکیه توپ‌باران نیروهای کرد هم‌پیمان با ارتش بشار اسد را آغاز کرد؛ همزمان بزرگ‌ترین مانور نظامی در تاریخ خاورمیانه، به رهبری عربستان و با شرکت 20 کشور آغاز شد. مانوری با 2500هواپیمای جنگی، 20هزار تانک و 450هلیکوپتر. به موازات این اقدامات، وزیر خارجه عربستان اعلام کرد باید اپوزیسیون مسلح سوریه را به موشکهای زمین به هوا تجهیز کرد

حال گویا روسیه نقطه مناسب برای کوتاه آمدن، بدون ریسک و خطر را دریافته است. یک مفسر عربستان به تلویزیون الجزیره (اول اسفند) گفت: «ظاهراً این پیام به مسکو رسیده است... چرا که رئیس‌جمهور این کشور از ملک سلمان درخواست کرده تا از مسکو دیدار کند». پوتین همچنین اعلام کرده است که «به دنبال حل بحران سوریه با استفاده از ابزارهای دیپلوماتیک هستیم»

در همین شرایط، هنگامی که بشار اسد اعلام کرد که «تنها یک گزینه پیش رو دارد» و دم از ادامه عملیات نظامی زد، ویتالی چورتکین، نماینده دائم روسیه در سازمان ملل، با یک سیلی سیاسی به رژیم آخوندی و اسد گفت: «اظهارات اسد با تلاشهای دیپلوماتیک روسیه هماهنگ نیست». مقاله روزنامه کومرسانت روسیه که مورد توجه رسانه‌ها هم قرار گرفته، همین واقعیت را برجسته می‌کند. این روزنامه در روز اول اسفند با اشاره به «شکاف جدی بین مواضع مسکو و دمشق» نوشته است: «مسکو دمشق را به قبول راه‌حل سیاسی در چارچوب روند ژنو فرا می‌خواند… تعدادی از کارشناسان معتقدند که مواضع بشار، تلاشهای روسیه برای تبدیل موفقیتهای نظامی در سوریه به دستاوردهای سیاسی را بی‌نتیجه می‌گذارد… این مواضع روابط روسیه با غرب و دنیای عرب را تهدید به بدتر شدن می‌کند

اکنون به‌نظر می‌رسد اظهارات پر دود و دم و مضحک ولایتی در بازگشت از روسیه را هم باید از آثار یأس ناشی از خروج احتمالی روسیه از ائتلاف در سوریه دانست. او در پاسخ به یک روزنامه اسپانیایی گفت: «هماهنگی میان روسیه و ایران تنها در مورد سوریه نیست. بلکه در عراق و لبنان نیز وجود دارد و انتظار می‌رود که این همکاری در آینده شامل یمن نیز بشود» روزنامه ال‌پاییس 2اسفند 94

حال به‌ویژه با اعلام خبر توافق اولیه برای آتش‌بس، می‌توان پاسخ این پرسش را یافت که چرا یکباره، دود و دم و رجز‌خوانیهای رژیم در مورد سوریه، به ابراز نگرانی تبدیل شده و موضوع جام زهر منطقه‌یی بار دیگر وارد عناوین رسانه‌ها و سرمقاله‌های روزنامه‌های حکومتی شده است

تلگرام ما
@onlinepress
http://mihansarboland.blogspot.com

0 comments:

Post a Comment

Loading