روز جمعه، سالروز تولد شهید ستار بهشتی، جوان وبلاگنویسی بود که از آزادی
مینوشت. به همین مناسبت، مراسمی در خانه پدری ستار برگزار شد. اما از همان
ابتدا مأموران سرکوبگر رژیم، خانه را محاصره کرده و بسیاری از کسانی را که
برای شرکت در مراسم آمده بودند، برگرداندند. مزدوران پا را هم فراتر
گذاشتند و خواهر ستار را مورد ضرب و شتم قرار دادند و به مدت در روز
بازداشت کردند. این مزدوران، حتی از قبل به کسانی که احتمال میدادند در
این مراسم شرکت کنند، پیام تهدیدآمیز داده بودند. حالا هم، با حکم دادستانی
رژیم، برای بهم زدن مراسم، خانه را محاصره کرده بودند
اما سؤال
این است که علت این اقدامات چیست و چرا؟ مگر 4سال از شهادت ستار بهشتی، به
دست جانیان سرکوبگر رژیم نگذشته؟ پس چرا هنوز آنها از برگزاری مراسم تولد
ستار هم میترسند؟ مگر چنین مراسمی، چه تهدیدی برای آنها دارد که از چند
روز قبل، اینطور نیروهایشان را بسیج میکنند؟
پاسخ این است که این
رژیم آنقدر پوسیده و شکننده است، که تنها و تنها با سرکوب و اختناق است
که میتواند شیشه ترک خورده عمرش را حفظ کند. برای همین میداند ذرهیی
کوتاه آمدن از سرکوب و اختناق، امواج خشم مردم بهویژه جوانان تمامیت آنها
را از صفحه ایرانزمین محو میکند
واقعیت این است که آنها مجبورند
با هر چه که بهنحوی زنده کننده جنایات رژیم از یکطرف و ایستادگی و مقاومت
شهیدی در برابر رژیم از طرف دیگر است، به هر نحوی مقابله کنند چرا که
حاکمیت لرزانشان ظرفیت تحمل و پذیرش اینها را ندارد
شهید ستار
بهشتی در آخرین پستی که روی وبلاگ خودش گذاشت، نوشته بود: «بنده و امثال من
عاشق ملت خود هستیم... بهعنوان یک ایرانی میگویم من نمیتوانم در برابر
این همه مصیبت سکوت کنم... من سکوت نمیکنم حتی اگر قرار به رسیدنِ لحظه
مرگم باشد. تهدید از طرف هر کسی باشد، برای بنده اهمیت ندارد... ما را از
تهدیدات خود نترسانید، چون ترسی در دل ما نیست؛ دیگر جای ترسی نمانده. شلاق
و شکنجه شدن، ما را از اطلاعرسانی باز نمیدارد. شعار ما این است: پا به
میدان گذاشتیم در این مبارزه، یا از قفسِ تن رهایی مییابیم، یا قفس ظلم
شما را درهم میشکنیم
ستارِ جوان، این کارگر پرشور و آزایخواهٍ
صادق و فداکار، آن چه را که نوشته بود با پایداری زیر وحشیانهترین
شکنجهها و با خون خودش امضا کرد و بهعنوان یک نمونه الهامبخش در تاریخ
ایران به ثبت رسید
0 comments:
Post a Comment