Saturday, June 11, 2016

دوراهی «همکاری یا تقابل» و سیلی در تقدیر



طی دو روز اخیر آخوند حسن روحانی از یک طرف می‌گفت گشایش برجام، اما از طرف دیگر تلویزیون رژیم می‌گفت تحریمهای جدید؛ در این تناقض بزرگ، بین ادعای گشایشهای روزانه ناشی از برجام و اخبار مربوط به تحریمهای جدید، بالاخره واقعیت چیست؟

برای دیدن واقعیت، باید به تحولات و اخبار همین دو روز اخیر نگاه کرد نگاهی. خبر سفر معاون خزانه‌داری آمریکا به فرانسه و آلمان برای هماهنگی در رابطه با ادامه تحریمها بر ضد رژیم، صحبتهای موگرینی که به‌روشنی گفت «توافق هسته‌ای... به این معنی نیست که همه اختلافات ما با ایران یک شبه از بین رفته». جالب است که سایت حکومتی خراسان درباره اهمیت صحبتهای مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، امروز آه و ناله کرد که: «سخنان فوق، یک سیاست بلندمدت است نه یک اظهارنظر موضعی». تلویزیون رژیم هم از قول سناتور کورکر گفت طرحی در جریان است که تحریمهای بیشتری به‌خاطر تروریسم، موشکی و نقض حقوق‌بشر توسط رژیم تصویب کنند. خبرگزاری حکومتی دانشجو هم نوشت: «دولت برای نجات برجام از شکست مطلق، چاره‌ای جز تبعیت بیشتر از ایالات متحده نمی‌بیند». روزنامه حکومتی آرمان امروز، 19خرداد نوشت: «امید به گره‌گشایی برجام از بین رفته است... با شرایط غیرقابل انتظاری روبه‌رو شده‌ایم». پس معلوم است که یک طرف این تناقض، یعنی اخبار مربوط به محدودیتهای فزاینده و ادامه تحریها، واقعیت است؛ و آن طرف، یعنی گشایش روزانه، ادعاست

اما ادعاهای روحانی دو وجه دارد. یکی تبلیغاتی است برای این‌که صورتش را با سیلی سرخ نگاه داره. اما یک وجه آن هم نیاز عمیق خودش و رفسنجانی و باند آنها به این است که باید این خط برجام را تا ته‌خط بروند؛ وگرنه از دور خارج شده و به حاشیه رژیم رانده می‌شوند و منافع کلان قدرت و چپاول را از دست می‌دهند. حرفشان هم یک چیز است؛ این‌که علت این بن‌بست در برجام این است که زهرخوران را باید تا ته برویم. نمی‌شود وسط راه آن را کرد و این یعنی زهر موشکی و منطقه‌یی را نیز پی‌بگیریم. چنان‌چه روحانی در تماس تلفنی که با امیر قطر در 19 خرداد داشت، گفت: «مسایل منطقه باید... از طریق گفتگو حل و فصل شود... جمهوری اسلامی ایران همواره خواهان خیر و صلاح کشورهای منطقه بوده

اگه رژیم بخواهد رابطه با کشورهای منطقه را عادی کند، باید به خواسته آنها تن بدهد. خواسته کشورهای منطقه از رژیم چیست؟ همان که بارها وزیر خارجه عربستان گفت: ”رژیم باید به‌طور کامل از دخالتهایش دست بردارد. این حرف هم امروز یعنی عقب‌کشیدن از سوریه و اجرای همان چیزی که به آن برشام گفته‌اند. روحانی حرفش این است که باید همین کار را در رابطه با کشورهای منطقه انجام بدهیم، تا برجام هم جواب داشته باشد

حالا این سؤال ممکن است به ذهن بزند که تا جایی که گفته شود که ادعاهای روحانی برای حفظ آبروست مشکلی نیست ولی وقتی گفته می‌شود که ادعاهای او ریشه‌های عمیقی هم در داخل رژیم دارد، چطور در یک رژیم واحد دو ریشه تا این حد متضاد متصور است؟

واقعیت این است که این اشکال و شبهه وقتی واقعی و درست است که با یک حاکمیت یک دست روبه‌رو باشیم. در حالیکه به قول آخوند مقدم الآن رژیم دچار یک وضعیت «دو حاکمیتی» شده. این دوحاکمیتی که ناشی از جنگ پایان‌ناپذیر دو باند متخاصم بر سر هژمونی و چپاول است، همین مضمون با عبارتهای «دوفکری» در رژیم یا «وجود دو اراده در نظام» توسط آخوندها و مراجع حکومتی هم گفته شده. پس می‌بینید که واقعاً جنگ در اساس در عمق و در ریشه هست. حرف خود خامنه‌ای که گسلهای جناحی بسیار خطرناک است و می‌تواند از آن زلزله ناشی شود، همین واقعیت را نشان می‌دهد. چون گسل در عمق زمینه. بنابراین، آری، ما با دو رویکرد کاملاً متضاد، با جنگ شدید بر سر قبضه کردن هژمونی و تمام پیامدهایش، در رژیم روبه‌رو هستیم

بنابراین دو حاکمیتی یا جنگ قدرت درون رژیم واقعیت است اما بی‌شک سرنوشت نظام ولایت نه از درون بلکه از بیرون آن رقم خواهد خورد. یعنی به‌وسیله مردم و مقاومت ایران. اما همین واقعیت، یعنی جنگ قدرت پایان‌ناپذیر آن‌قدر رژیم را ضعیف و فرسوده می‌کند، که با یک ضربه نهایی یا به قول خامنه‌ای با یک زلزله از صحنه محو می‌شود. همین وضعیت دوگانه هست که رژیم و ولی‌فقیه را سر همان دوراهی که خود خامنه‌ای گفته و الآن در رسانه‌ها هم پیاپی به آن برمی‌خوریم، گیر انداخته، دوراهی که خامنه‌ای در روز اول فروردین آن را دو راهی «بین تسلیم یا فشار» بیان کرد و یا آنطور که مسئول سیاست خارجی اروپا،
دیروز گفت: «ایران می‌تواند یا همکاری یا تقابل را انتخاب کند

كانال تلگرام ما
https://telegram.me/onlinepress

0 comments:

Post a Comment

Loading