Sunday, March 6, 2016

چند سوال و پاسخ هاي صحيح درمورد انتخابات اسفند 94


 آيا اين انتخابات براي كليت نظام يك پيروزي بود يا شكست؟

 اين انتخابات قطعا يك شكست بوده است؛ به دلايل زير
  در يك بحث جدي سياسي؛ ادعاي شكست و پيروزي نمي تواند پوشالي و روي حرف و لفظ بنا شود و اگر اين انتخابات برد نظام بوده است بايد محصول آن را در خروج از بن بست‌هاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي ـ بين المللي، منطقه اي و. . . ببينيم / اگر چنين خروجي براي كليت نظام فراهم مي كند، قطعا پيروزي بوده ولي اگر بلعكس برآيند آن تشديد تضاد و شقه بيشتر در آينده باشد؛ پس كليت نظام شكست خورده و يك گام به عقب رفته است
  به قول همگان، منجمله اصلاح طلب‌ها. . . خامنه اي در اين انتخابات شكست سختي خورده است؛ با يك حساب سرانگشتي؛ چون خامنه اي عمود خيمه نظام است، پس ضربه شديد به راس و ستون فقرات يعني كليت نظام وارد شده است در نتيجه خواه و ناخواه در اين انتخابات اين نظام است كه يك ضربه كيفي دريافت كرده است
  تنها در يك شرط نظام مي توانست برنده انتخابات باشد و اينكه رفسنجاني و شركايش، قصد حذف ولي فقيه به مثابه سرچشمه تمامي بدبختي هاي مردم  و ميهن را داشته باشند؛ در اين صورت مي توانستيم بگوييم كه اين انتخابات خامنه اي را بشدت ضعيف كرد و راه را براي حذفش فراهم كرد؛ لذا تضادهاي پيچ خورده و تاريخي اين نظام كه در چمبره ولايت گير كرده بود؛ خلاصي پيدا مي كند؛ ولي افسوس و صد افسوس و حاشا و كلا !!! كه رفسنجاني و روحاني و عارف اين كاره باشند!!!؛چرا كه آنها خود بخشي از اين نظام و شريك نظام بوده و بود و نبود آنها به بند ناف همين نظام گره خورده است

نتيجه 
 اگر نظام را يك قطاري فرض كنيم كه با شدت تمام در ريلي قرار گرفته كه به لحاظ سياسي ـ استراتژي ـ بين المللي ـ منطقه اي ـ اقتصادي و اجتماعي و.... به سمت قعر دره يعني سرنگوني مي رود/ اگر انتخابات مي توانست به تعويض ريل اين قطار يا راننده آن؛ يعني تغيير خامنه اي و جايگاه و قدرت وي در نظام ولايت منجر مي شود؛ قطعا براي رفسنجاني و كليت نظام يك برد به حساب مي آمد ولي از آن جايي كه هر دو طرف با تمام قوا به دنبال حفظ نظام ولايت هستند؛ پس اين انتخابات هيچ گرهي از مشكلات و مصائب اين نظام حل نخواهد كرد. چون تا اين نظام و ولي فقيه وجود دارد، «هرگز»، در اين نظام «هيچ تضادي» حل نخواهد شد و بالعكس چون اين انتخابات به ستون فقرات اين نظام (خامنه اي)  زده است قطعا آن را فلج و بيش از پيش ضعيف خواهد كرد از اين رو مي گوييم كه  اين انتخابات در درون نظام برنده اي نداشته و نمي تواند داشته باشد. برنده آن مردم و مقاومت مردمي هستند كه سالهاست رو در روي آن ايستاده و سر هر بزنگاه شعار مرگ بر اصل ولايت فقيه سر داده اند
آيا ادعاي شكست خامنه اي در انتخابات واقعي است؟

 وقتي مي گوييم نظام ولايت فقيه يعني اينكه همه قدرت يك جا و قلمبه نزد خامنه اي متمركز است، قضاييه، سپاه، راديووتلويزيون، كل اقتصاد مملكت، شوراي نگهبان، بخش عمده خبرگان، مجلس، ارگان هاي سركوب و شكنجه و زندانها  و.. همه زير دست خامنه ايست / در همين انتخابات هم كه در نهايت اكثريت مجلسين را هم كه بدست آورده است؛ چرا مي گوييم شكست؟ آن هم شكست سخت
آيا در اين شكي وجود دارد كه هر تحولي هم كه در اين نظام اتفاق بيافتد؛ بالاخره حرف آخر را خامنه اي مي زند؟ چه كسي شك دارد كه قبل يا بعداز انتخابات همه چيز دست ولي فقيه بوده و باز هم باقي خواهد ماند؟ و اگر اگر اگر كسي هم پيدا شود كه بخواهد چپ و راستي بزند (كه در اين 37 سال در درون نظام، هرچه گشته ايم؛ يافت نشد)  سرجايش نشانده مي شود؟! خلاصه كلام؛ تا خامنه اي سرجايش نشسته است؛ هيچكس نمي تواند در اين نظام ادعاي پيروزي بكند و پيروز هر تحولي در نهايت خود خامنه ايست

پاسخ
  در آنچه كه در قدرت خامنه اي گفته شد؛ شكي نيست ولي مساله اين است كه همين خامنه اي كه همه اركان قدرت را در دست دارد؛ براي پيش برد خطوطش به يك موقعيت و جايگاه سياسي در كليت نظام نياز دارد؛ هرچه  وزن و ثقل او سنگين تر باشد؛ قطعا  ميزان برش  و حرفش،  برد بيشتري خواهد داشت به عنوان مثال؛ همين خميني كه خامنه اي انگشت كوچك او هم به حساب نمي آيد؛ وقتي شاخ جنگ طلبي اش شكست و زهر آتش بس را خورد و ضعيف شد؛ همين خامنه اي و امثالهم زبانشان روي خميني دراز شد و چشم در چشم خميني شروع به زير علامت سوال بردن سياستهاي جنگ طلبانه خميني كردند / يك زماني شاه ضعيف شد و كسي برايش تره هم خورد نمي نكرد ولي همين شاه يك زماني كه به درآمد باد آورده نفت متكي شد و قدرتي كسب كرد؛ حرفش برو داشت وكسي جلو دارش نبود
الان هم خامنه اي به رغم داشتن اركان قدرت براي پيشبرد خط كارش نياز به يك تعادل در درون دستگاه دارد/ بايد دست بالا را داشته باشد كه بعد از زنجيره اي از شكست ها / بعد از شاخ شكستگي 88  / بعد از شكست در پروژه يك دست سازي در زمان احمدي نژاد/ بعد از شكست 92 / بعد از شكست استراتژي اتمي و خوردن جام زهر و بعد از شكست سختي كه در انتخابات خورده  است؛ الان  بشدت ضربه خورده است؛ در تعادل دروني نظام پايين رفته و بازي را باخته است؛ مهمترين مهره‌اش مانند حداد عادل را كه قرار بود رئيس مجلس كند /از دست داده است؛ يزدي كه رئيس منصوبش در خبرگان بود را از دست داده است / سه نفر از فقهاي شوراي نگهبان كه يكي از اركان قدرت خامنه اي بودند را از دست داده است؛ اخوندهايي كه تا ديروز مجيزش را مي گفتند يا حداقل سكوت پيشه مي كردند؛ در تعادل جديد جابجا شده و به اردوي رقيب نقل و مكان مي كنند. مانند گلپايگاني كه به خانه حسن خميني رفت و از او دلجويي كرد/  يا سخنگوي شوراي نگهبان كه دركمال شگفتي برعليه خامنه اي و باند او به افشاگري پرداخت
بنابراين شكست را از كسي خورده است كه رقيب اصلي ساليانش بعد از مرگ خميني بوده است و پيش عالم و آدم؛ اعتبارش لطمه خورده است

نتيجه
خامنه اي به رغم اينكه تمام اهرم هاي قدرت دستش است ولي از آن جايي كه بايد روي زمين خط پيش ببرد، بايد قدرت اعمال هژموني داشته باشد؛ بايد بتواند بقيه را سر جايشان بنشاند ولي خامنه اي ضعيف بود و در انتخابات شكست خورد و رقيبش هم بالا امد و به صورت كيفي ضعيف تر هم شد؛ يعني در تعادل داخلي افت جدي كرده است و ديگر آن برش سابق را نمي تواند داشته باشد؛ يعني شكست و پس رفت خامنه اي ترديد بر نمي دارد/ البته اين شكست خامنه چون شكست كليت نظام بعد از انتخابات خواهد بود؛ نمي تواند برد رفسنجاني به حساب بيايد


 آيا رفسنجاني مي تواند برنده انتخابات باشد؟

اگر خامنه اي باخته است؛ آيا مي توانيم نتيجه بگيريم كه رفسنجاني كه رقيب خامنه اي در اين انتخابات بود؛ برنده شده است؟

پاسخ
بايد شاخص برد و باخت را مشخص كنيم/ چون هركسي مي تواند به اعتبار يك شاخص و شاقولي نتايج انتخابات را سنجيده و برنده و بازنده  آن را مشخص كند؛ همانگونه كه باند خامنه اي خود را برنده انتخابات مي داند و حريف نيز همين را تكرار مي كند. چرا كه هر كدام با شاخص هايي خودشان انتخابات را وزن مي كنند
شاخص مونيستي برد رفسنجاني و شركا وقتي است كه از فرداي انتخابات بتوانند در خطوط سياسي ـ استراتژيك نظام و  مناسبات بين اللملي ـ روابط منطقه اي ـ اقتصاد مملكت و ... به صورت جدي تاثير گذار باشند؛ بتوانند سكان اين كشتي را به دست گرفته و مانع خوردن آن به صخره شوند؛ چرا كه اين انتخابات براي پيدا كردن راه نجات براي برون رفت نظام از باتلاق كنوني اش؛ شكل گرفته بود. به عبارت ديگر اگر رفسنجاني مي توانست «تحت نظر» و هژموني خامنه اي خط استراتژيك نظام را عوض كرده و كشتي نظام را در مسير دلخواهش به حركت درآورد؛ برنده انتخابات بود ولي اگر نتواند؛ يعني خامنه اي نگذارد كه دست از پا خطا كند؛ بايد گفت ادعاي پيروزي پوشالي بوده و همچون حباب بعد از مدت كوتاهي از بين خواهد رفت
خلاصه حرف اين است كه رفسنجاني نمي تواند پاسخي بيرون از دايره ولي فقيه براي حل مشكلات نظام داشته باشد و تا وقتي زير علم (هژموني) خامنه اي سينه مي زند؛ نمي تواند به مثابه نجات غريق اين نظام عمل كند؛  به دلايل زير
 تا آن جا كه  به خود رفسنجاني  و عناصر باندش  بر مي گردد / اين افراد  در ماهيت و سياست و در عملكرد مطلقا اهل تغيير پايه اي و بنيادي در نظام ولايت نيستند. چون هر تغييري در اين دستگاه اول از سياست شروع مي شود هر حركتي براي اين رژيم اگر جدي باشد از محدود كردن از كنارگذاشتن خودكامگي ولايت مطلقه خامنه اي شروع مي شود چون نقطه فساد و صدور تنش و بحران در اين نقطه است.؛ سرچشمه تمامي بدبختي هاي مردم در نقطه ولايت است /  الان اين رژيم در يك بحران بي علاج و وضعيت انفجاري اقتصادي قرار دارد، كوچكترين مساله‌اش را نمي تواند حل كند، نهادهاي تحت امر خامنه اي و سپاه؛ صاحبان بزرگترين ثروت‌ها هستند و درمعاملات تجاري،  نه ماليات مي دهند و نه حساب و كتابي دارند. دولت روحاني هم به رغم هر جيغ و دادي جرئت نزديك شدن به آنها را ندارد؛ چرا كه بايد از سر شروع كند كه اهلش نيست و نبوده و نخواهد بود. چرا رفسنجاني هنوز انتخابات تمام نشده مي گويد «رقابت» تمام والان دوران «رفاقت» است؟  چون نمي خواهد با عمود خيمه نظام درگير شود و برعكس مي خواهد آن را حفظ كند و به قول خودش؛ براي حفاظت آن مايه گذاشته وبازهم مي گذارد
  در فرماسيون نظام ولايت فقيه اجازه بازي و مانور «جدي» به مخالف داده نمي شود؛ اصلا فرض بگيريم كه اصلاح طلبها(!!) همه كرسي هاي دو مجلس را هم بدست آورده باشند؛ مگر مي توانند تغيير جدي در خط و خطوط خامنه اي ايجاد كنند؟ حتي رئيس جمهور اين نظام هم نمي تواند خارج از كادر ولي فقيه كاري كند؛  درنظامي كه اركان قدرت دست خامنه اي  است؛ هيچكس نمي تواند كاري كند؛ الا اينكه با سر مار يعني خود خامنه اي درگير شوند؛ ولي اين ها هرگز نمي خواهند؛  چون رفرميست و اصلاح طلب واقعي نيستند؛ چون تنها شاخص مونيستي يك اصلاح طلب واقعي درگير شدن با سرمار است؛  چون شريك تمام جنايت اين نظام بوده‌ و با هم اشتراك عمل در سركوب داخلي و صدور تروريسم داشته اند و الان چون نظام درتنگنا گير كرده‌است؛ آمده اند كه «نظام» يعني «خود» را نجات بدهند و نه مردم را

نتيجه
رفسنجاني برنده انتخابات نيست و نمي تواند باشد؛ چون بخشي از همين نظام است؛ مدافع ولايت است/ چون در اين انتخابات ستون فقرات نظام ولايت ضربه خورده و سقف اين نظام ترك هاي جدي و كيفي برداشته است و رفسنجاني هم زير همين سقف مدح و مجيز خامنه اي را مي گويد و به دنبال «رفاقت» با ايشان است؛ لذا نمي تواند برنده انتخابات باشد/ كسي كه به خامنه اي ضربه زده است؛ مطلقا رفسنجاني نبوده است تا برنده اين بازي باشد / اين مردم بوده اند كه با عدم شركت حداقل 23 مليون (آمار رسمي وزارت كشور) راي «نه» به انتخابات داده اند و آنهايي  هم كه به اجبارات مختلف شركت كرده اند نيز راي باطله انداخته اند / اطلاعیه شماره 91 ستاد انتخابات وزارت کشور به صراحت تمام مي گويد كه آرای باطله فقط در تهران معادل 322370 (سي صد وبيست دو هزار سيصد و هفتاد) رأی یا حدود 7.1 درصد کل آرای خبرگان رهبری  تهران بوده است و در واقع از هر 100 رأی مأخوذه در خبرگان تهران، هفت رأی باطل انداخته شده است و اين آمارهايي است كه خود وزارت كشور با هزار و يك تقلب اعلام كرده است كه صد البته عدد بسا بيش از اين ها بوده است لذا  از اين نمونه هاي بسيار كوچك مي توان فهميد كه چه كسي زهر انتخابات را به كام خامنه اي ريخته است؛ قطعا اين رفسنجاني وشركا نبوده اند بلكه اين مردم ومقاومت مردم ايران بوده است؛ پس برنده نهايي كسي است كه پشت خامنه اي يعني كليت نظام را به خاك ماليده است و نمي شود موقع اعلام نتايج مسابقه به دروغ دست رفسنجاني وشركا را بالا برد

كانال تلگرام ما
https://telegram.me/onlinepress

0 comments:

Post a Comment

Loading